در حالِ شیطونی کردن با اوی فسقلی بودم و خونه رو روی سرمون گذاشته بودیم مامانش اومد که ما رو بزنه! اول سراغ اوی فسقلی رف و یکی شتلق بهش زد! البته نه خیلی محکم!! بعد گفت میرم خاتون رو بزنم! من جیغ ن ( برای خنده) به اتاق فرار کرده بودم!!! اوی فسقلی دوید و مامانش رو رد کرد و بین من و مامانش ایستاد تا مامانش دستش رو بالا برد، توی هوا دست ِ مامانش رو گرفت و گفت: نمی ذارم خاتون رو بزنی! حق نداری بزنی :)) - عین این فیلم هندیا!! حالا هیکل ِ مامانش، چهاربرابر ِ مامانش ,فسقلی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سال 99-تقویم سال 99, رنگ سال 99, تحویل سال 99 بـــــــــــرزخ :| جامعه کهنه tanbo Angelila Led Products موزیک بازان به تفریح نشر زیلان- شاهین پور (باغچقی) Key4words